حاجی شدن با لاشی شدنو دزد شدنو خایه مالی رابطهی مستقیم داره ، یه نمونشم اون چاقال سبحانی که هم مکه رفته هم کربلا :))
۴سال پیش اقام [ این ] خودکارِ cenator رو برام خرید ، هدیه قبولیِ دانشگام بود ، قول دادم وقتی ازش استفاده کنم که یه شغل درستو حسابی داشته باشم ، قراره باهاش واسه ملت امضا بزنم [🧿] ، تنها داراییِ با ارزشم از نظر مادیو اینا همین خودکاره که هدیه پدرمه !
دیشب فهمیدم که نباید با هرکسی درد و دل کنم ، نباید به هرکسی رازمو بگم ، نباید به چشام اعتماد کنم چون ممکنه چیزیو که میبینن دروغ باشه ، نباید به دلم اعتماد کنم ، دیشب فهمیدم که ادما ضعفتو میکبونن تو سرتو بهش میگن شوخی با مزه ! دیشب هرگز فکر نمیکردم جای اونو تو قلبم با تنفر پُر کنم و تا جایی پیش بریم که ازش بدم بیاد!
# مخاطب دار
دیشب اونقدر فشار عصبی بم وارد شد که کلیه سمت چپم از شدت درد امونمو بریده بود ؛ سرما خوردگیمم از اون طرف ازارم میدادو کلا دیشبو امروزه سخیتو پشت سر گذاشتم ! دستام سُرخ شده باز اون لکههای روی دستم برگشتن چنتاشم سر باز کردنو خون روی دستم خشکیده ؛ صبحی به مآنی گفتم بنظرت قند یا دیابت ندارم ؟ گفت نه اگزماس شاید !ها ؟ شاید ؛ چ بدونم اخه :/
میگفت ماهیو با گوجه فرنگی نخورید مریض میشید ! گفتم ملت به تن ماهی رب میزنن ماذا فاذا ؟ :/
بنظرتون ۱۰سال دیگه تو چه شرایطی هستین ؟ اوضاعتون چجوریه ؟ میخام ۱۰سال دیگتونو پیش بینی کنید :)
شما هم موقع امپول زدن شُلین بعد که میگه شُل کن سفت میکنید ؟ یا فقط من اینطوریم ؟ :D
تبو لرز دارمو سرفه ام گرفته ، مآنی ۲تا قرص داد گفت قرص سردرده بخور با اکراه و اجبار قرصارو خوردم ، حین خوردن قرصا یه مزه تلخیو تو دهنم حس کردم که فهمیدم برا قرصاس ، به مآنی نگاه کردم با یه لبخند ملیح متقابلن بهم نگاه کردو گفتم مطمنی قرص سردرد بود ؟ قرص معده نبود ؟ یهو زد زیر خنده و گفت چرا قرص معده بود !! بعد میگن رفیق بی کلک مادر :|
بیسم الله الرحمن الرحیم :)) به مناسبتهالوین خاسم یکم بترسونمتون و یه ذره حالگیری کنم :D و اینکه چون وب قبلیم بود پشه آمده بود رمزشو برده بود وبم متروکه شد ؟ اره دیگه سر همون قضیه تصمیم گرفتم وبمو حذف کنم تا نوشتههاش نمونن ، حوصلم نمیکشه پستارو پاک کنم خیلی زیادن یه کرم ناقص تو عقلم دستور میده وبو دیلیت بزنم :D ولی عاشق اوناییم که براشون کامنت خدافظی فرستادم :))) نمیبخشمتون اگر با کامنتم بغض نکرده باشید :D خب حالا بیخیال این حرفا اصل حالتون چطوره ؟ :D
مانی گفت تو خونه ماسک بزن بقیه مریض نشن :| من ماسک میزنم الانم زدم اما این رسمش نی ! چنتا دمنوشو قرصو دوا خوردم اما بهتر که نشدم هیچ تازه بدتر شدم ، آب ریزش بینی گرفتم :( مانی دستشو بُرد زیر ژاکتمو کمرو کتفمو لمس کردو گفت بدنت تو تب داره میسوزه که ! منم مظلوم عین این کلههای گوسفند هست پشت ویترین کله پزیا اون شکلی بودم :)) خلاصه که مراقب خودتون باشید مث من سرما نخورید ، من بیرون نمیرم همش خونه ام از این جهت خیالم راحت شد که کرونا نگرفتم ؛ نمیتونم بخابم تو رختخاب همش اگر بخابم بهم غلبه میکنه و بدتر میشم !
تعداد صفحات : 4